جدول جو
جدول جو

معنی کلکه جار - جستجوی لغت در جدول جو

کلکه جار(کَ لِ)
دهی از دهستان اوباتوست که در بخش دیواندرۀ شهرستان سنندج واقع است و 305 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کلاه دار
تصویر کلاه دار
کسی که کلاه بر سر دارد، کنایه از پادشاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کله دار
تصویر کله دار
کلاه دار، آنکه کلاه بر سر دارد، پادشاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لکه دار
تصویر لکه دار
دارای لکه، داغدار
لکه دار شدن: دارای لکه و داغ شدن، کنایه از متهم شدن، بدنام شدن
لکه دار کردن: ایجاد کردن لکه، کنایه از کسی را متهم و بدنام کردن
فرهنگ فارسی عمید
(کُ لِهْ)
کلجر. دهی از دهستان یامچی است که در بخش مرکزی شهرستان مرند واقع است و 480 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(بَ لِ)
دهی از دهستان یرده، بخش مرکزی شهرستان سقز. سکنۀ آن 260 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، لبنیات، حبوب و توتون است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
بقدر کلاه. به اندازۀ کلاهی از جامه و قماش. جامه ای به اندازۀ یک کلاه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
رفتم تبری به پنبه دوزی دادم
تا پنبه زند کلاه واری برداشت.
(یادداشت ایضاً)
لغت نامه دهخدا
(تَ کَ/ کِ)
دکان دار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کله دار
تصویر کله دار
آدم مدبر و تیز هوش و سریع الانتقال و با ذوق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لکه دار
تصویر لکه دار
دارای لکه داغ دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کله مار
تصویر کله مار
گونه ای قارچ که بدا فقع گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کله دار
تصویر کله دار
((کُ لَ))
خدمتکار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لکه دار
تصویر لکه دار
رصدت
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از لکه دار
تصویر لکه دار
Smeared, Spotted, Spotty, Stained
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از لکه دار
تصویر لکه دار
taché
دیکشنری فارسی به فرانسوی
باغ خربزه
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از لکه دار
تصویر لکه دار
запачканный , пятнистый , запачканный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از لکه دار
تصویر لکه دار
污秽的 , 有斑点的 , 有污渍的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از لکه دار
تصویر لکه دار
manchado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از لکه دار
تصویر لکه دار
داغدار , دھبہ دار
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از لکه دار
تصویر لکه دار
দাগযুক্ত , দাগযুক্ত , দাগযুক্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از لکه دار
تصویر لکه دار
เปื้อน , เป็นจุด , มีรอยเปื้อน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از لکه دار
تصویر لکه دار
iliyojaa, na madoa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از لکه دار
تصویر لکه دار
lekelendirilmiş, benekli, kirli
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از لکه دار
تصویر لکه دار
汚れた , 斑点のある , 汚れた
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از لکه دار
تصویر لکه دار
מוכתם , מנוקד , מוכתם
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از لکه دار
تصویر لکه دار
zaplamany, plamisty, poplamiony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از لکه دار
تصویر لکه دار
더럽혀진 , 얼룩덜룩한 , 얼룩진
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از لکه دار
تصویر لکه دار
ternoda, berbintik, bernoda
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از لکه دار
تصویر لکه دار
दागदार , धब्बेदार , दागी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از لکه دار
تصویر لکه دار
macchiato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از لکه دار
تصویر لکه دار
verschmiert, befleckt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از لکه دار
تصویر لکه دار
manchado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از لکه دار
تصویر لکه دار
besmeurd, gevlekt, bevlekt
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از لکه دار
تصویر لکه دار
забруднений , плямистий
دیکشنری فارسی به اوکراینی